۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۵:۲۴
اگر عباس میرزا قبل از رسیدن به سلطنت فوت نمیکرد؟
کورش تهامی در نقش عباس میرزا
در علم تاریخ مثلی داریم که هر خاندان هر چقدر بر کشوری ظلم کرده باشد باز هم یک نفر از خاندان است که باهمه فرق دارد و گل سرسبد انان است نمونه اش عمربن عبدلعزیز خلیفه اموی یا شاهرخ تیموری و این اخریشان عباس میرزای قاجار .اگر عباس میرزا را سلحشورترین و بالیاقت ترین قاجار بنامیم اشتباه نکردیم .
عباس میرزا تنها کسی بود که با دست خالی و حمایت مردم مسلمان ایران بمدت 15 سال در مقابل ارتش بزرگترین امپراطوری زمانه یعنی روسیه تزاری ایستاد و در اخر بدلیل وجود خائنان وطن فروشی مانند میرزا ابولحسن خان ایلچی یا عاصف الدوله مجبور به صلح با روس ها شد.تاریخ گواه است که اگر به لشکر عباس میرزا تجهیزات و قشون کمکی میرساندند شاید کنون دیگر ارس جدا کننده قلب ایران اذربایجان نبود.تصدیق این سخن را میتوان زمانی درک کرد که وقتی ایران و فرانسه با هم متحد شدند و فرانسویان ژنرال گاردن را با تجهیزات به تبریز رساندند عباس میرزا توانست به راحتی روس هارا شکست داده و سیسیانف را بقتل برساند....
اما افسوس که زمانه بر ایران و عباس میرزا وفا نداشت و او در سن44سالگی در سال1212 هجری شمسی در مشهدالرضا کالبد بدن را از جواهر روح خالی کرد و ایران را از داشتن یک پادشاه سلحشور و عادل محروم نمود.
وبقول میرزای فراهانی:
خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود!
حال این سوال پیش می اید :
چه میشد اگر عباس میرزا پادشاه ایران میشد؟
این متن کاملا تخیلی است!
شاه عباس قاجار در سن 45 سالگی به فرمانروایی ایران رسید او و وزیرش میرزا قائم مقام فراهانی توانستند ظرف 4 سال هرات را از انگلستان پس بگیرند عباس میرزا در ادامه نوسازی ارتش ایران کارخانه جات توپ ریزی را توسط مستشاران عثمانی در اصفهان و تهران بنا کرد.
او توانست با راه اندازی نهضت علمی در یاران افراد بسیار زیادی را با سواد گردانده و توتانست با کمک میرزا تقی خان فراهانی(امیرکبیر)اولین دانشگاه ایران را تاسیس کند در ادامه حکمرانی او افراد زیادی که به اروپا برای تحصیل فرستاده شدند توانستند ایران را صنعتی کنند شاه عباس قاجار در اواخر عمر توانست ایران را از یک کشور عقب مانده و سنتی به کشوی متجدد و قدرتمند تبدیل کند کشوری که ساختنش ارزوی تمام مردم ایران بود.در اخر عباس میرزا در حالی که جانشینی لایلق پس از خود تربیت کرده بود در تهران فوت کرد.
اضافه 1
نامه قائممقام به همسرش (خواهر عباس میرزا)
شاهزاده جان قربانت شوم! از دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من. اما یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنت مکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. به خدمت جزیی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت سی سال، پرورده احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیعتر از اهل آن سامان شده بودند. این غلام پیر به چه زبان بگوید و به چه بیان بنویسد؟ خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود!
اضافه2
ارنست ژوبر سفیر بناپارت زمانی که از تبریز دیدن کرد و با عباس میرزا ملاقات کرد در مورد او چنین میگوید:
او میگوید: در مدت زمان کوتاهی که در خدمت عباس میرزا بودم همواره به مسائل مهم میپرداخت. او از امور پوچ و یاوهگویی خودداری و همواره نکتههای دقیقی را مطرح میکرد. یک بار از سر درد به من چنین گفت:
مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند... نمیدانم این قدرتی که شما (اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون، جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و به ندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.
بر گرفته از ویکی پدیا
۹۶/۰۷/۱۶